مادرانه

خداوندا توفیق ده امانت در دستامان را به درستی تربیت کنیم

مادرانه

خداوندا توفیق ده امانت در دستامان را به درستی تربیت کنیم

بر آنیم تا تجربیات مان را برای تربیت فرزندان صالح به اشتراک بگذاریم
سعی میکنیم مستند صحبت کنیم
انشاالله که مورد رضای
حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف باشیم

۱۵ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۰آبان

پروفسور و روانپزشک معروف، دکتر طارق علی الحبیب می گوید:


کودکت خیلی دروغ میگه!                 زیرا خیلی بهش گیر میدی.

کودکت اعتماد بنفس نداره!                 زیرا تشویقش نمی کنی.

کودکت کم حرفه!                            زیرا باهاش حرف نمیزنی.

کودکت دزدی میکنه!                        زیرا بذل و بخشش رو بهش نمی آموزی.

کودکت ترسوست!                           زیرا همیشه طرفداریشو میکنی.

کودکت به دیگران احترام نمیزاره!        زیرا صدات رو واسش پایین نمی آری.

کودکت همیشه عصبیه!                     زیرا ازش تعریف نمیکنی.

کودکت بخیله!                               زیرا باهاش همکاری نمیکنی.

کودکت به دیگران پرخاش میکنه!        زیرا تو خشن و سختگیری.

کودکت ضعیفه!                             زیرا همیشه تهدیدش میکنی.

کودکت داد و فریاد میکنه!                 زیرا بهش اهمیت نمیدی.

کودکت ناراحتت میکنه!                    زیرا بغلش نمی کنی و نمی بوسیش.

کودکت ازت فرمان نمی بره!              زیرا درخواستات بیش از حده.

کودکت گوشه گیره!                        زیرا همیشه مشغولی.(مشغول کارهای خودت)


نمود این رفتارها در بزرگسالی بسیار خطرناک و غیر قابل درمانند...


مامان نی نی سادات
۱۹آبان

به جای اینکه کاری کنیم که بچه ها از ما حساب ببرند ، کاری کنیم که روی ما حساب باز کنند .
به جای اینکه در بچه ها ترس بوجود آوریم ، در آنها عشق و علاقه را زیاد کنیم ، چرا که ترس ، دروغگویی و ریاکاری را پرورش می دهد .

 به جای اینکه بخواهیم با سرسختی نظر خود را اعمال کنیم ، با منطق و دلیل او را قانع کنیم که اقتدار در همین است 


( از کتاب تربیت علیرضا فیض )


مامان نی نی سادات
۱۸آبان

‏ یکی از مهم ترین اصول تربیت ، یادگیری مهارت نه گفتن به کودک است.


یکی از مهم ترین اصول تربیت ، یادگیری مهارت نه گفتن به کودک است. گاهی اوقات کودکان خواسته هایی دارند که قابل قبول نیست ، باید در این شرایط به آنها نه بگوییم ، اما نه گفتن روش خاصی دارد که در صورتی که درست از این روش ها استفاده کنیم زودتر به نتیجه ی مطلوب خواهیم رسید.

نه گفتن زیاد باعث می‌شود که کلمه نه بی‌اثر شود. بعضی از متخصصان معتقدند کودکانی که زیاد کلمه نه را از زبان بزرگترها می‌شنوند کم‌کم این کلمه را ناشنیده می‌گیرند و یا تنها به صورت خشمگین شما در هنگام به زبان آوردن این کلمه توجه می‌کنند.

پس یک مادر چه باید بکند؟! آِیا به کودکش اجازه دهد تا دیوانه وار بدود و هیچ محدودیتی برای او قائل نشود؟ نه نیازی به گفتن این همه «نه» نیست. والدین می‌توانند با روش بهتری برای کودکان محدودیت تعیین کنند بدون اینکه به آنها این همه نه بگویند. می‌توان با بله گفتن هم همان کار را کرد بدون اینکه پاسخ منفی به کودک دلبندتان بدهید. البته در بله گفتن هم باید تعادل داشت.

محیط امن و مناسب فراهم کنید

مامان نی نی سادات
۰۶آبان


براﯼ ﭘﺴﺮﻡ :

ﻣﺮﺩ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺎﺩﺭ
ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺪﻭ ﺑﺎﻻﯾﺖ
ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ
ﺣﺮﻓﻬﺎﯼِ ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺳﻨﮕﯿﻨﯿﺴﺖ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﭽﮕﯽ ﺍﺕ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ
ﺍﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﺷﺪﻥ
ﺗﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﻮﯼ
ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯿﺴﺖ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﻮﯼ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﭘﺮ ﺟﺬﺑﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻠﯿﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﮑﺸﯽ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯽ
ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﻣﺎﺩﺭ
ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯿﺴﺖ
ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﯽ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﻋﺸﻘﺖ
ﻋﺸﻖ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺣﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ : ﻣﺎﺩﺭ
ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ : ﺟﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻘﺪﺳﯿﺴﺖ
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ
ﻻﺑﻪ ﻻﯼ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ
ﺧﻮﺩﻡ ﻋﺎﺩﺗﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﮔﻞ ﺧﺮﯾﺪﻥ
ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ
ﻭ ﻏﺎﻓﻞ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ
ﭘﺴﺮﻡ
ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ، ﺟﺪﯾﺴﺖ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺎﺯﯾﻬﺎﯼ ﺑﭽﮕﯽ ﺍﺕ ....
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ .........
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺗﻮ ﺟﺎﻥ ﻣﻨﯽ
ﺟﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ


مامان نی نی سادات
۰۶آبان

این نوشتار، خلاصه ای از چندین تحقیق علمی در دنیاست.

کاش به فرزندانمان بیاموزیم که شاگرد دوم بودن، چقدر می‌تواند از شاگرد اول بودن، ارزان‌تر باشد. به آنها بگوییم که شاگرد اول بودن از شاگرد دوم بودن بهتر است، اما در تصمیم‌گیری و انتخاب و برنامه‌ریزی برای زندگی، فقط «بهتر» بودن مهم نیست. هزینه‌ی مناسب کردن هم مهم‌ است. اگر پنج ساعت درس خواندن در هفته به نمره‌ی ۱۵ و ده ساعت درس خواندن به نمره‌ی ۱۸ منتهی شود. شاید برای ۱۹ گرفتن بیست ساعت وقت لازم باشد و برای ۲۰ گرفتن چهل ساعت. وقتی که فرزند خود را وادار می‌کنیم که برای ۲۰ تلاش کند و توضیح می‌دهیم که ۱۹ برای تو خوب نیست، به او می‌آموزیم که نصف عمر مفید خود را «صرف بازی رقابت» کند.
او بزرگ می‌شود و به خاطر می‌سپارد که دوم بودن خوب نیست. «معاون شرکت» بودن خوب نیست و او باید «مدیر شرکت» باشد. از موقعیت خوب خود، ناراضی می‌شود. او خوب به خاطر دارد که شما تایید کرده‌اید که بیشتر وقت گذاشتن و اول شدن،‌ به همه‌ی سختی‌ها و محرومیتها می‌ارزد و او این بار،‌ همسر و فرزندانش را از حضور خودش در خانه محروم می‌کند. زود می‌رود و دیر بازمی‌گردد.

در بین دوستانش، او بهترین خانه یا بهترین ماشین را ندارد و باز یاد شما می‌افتد که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد. پس به سراغ رشوه و فساد می‌رود. چون در کارنامه‌ شغلی‌اش هم، رتبه‌ی نخست و نمره‌ی بیست را می‌خواهد.

گویید که ما گفتیم بیست اما نه به هر قیمتی. گرفتن فرصت بازی و شادی و استراحت و رشد و یادگیری و محدود کردن افق دید فرزندان به صفحه‌ی کتاب، بالاترین قیمتی است که در آن سن، می‌توانستند پرداخت کنند و خوب به خاطر می‌سپارند که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد.

کاش وقتی فرزندمان نمره‌ی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمره‌ات چند شده بود؟ وقتی که یاد گرفت، معدل پایین کلاس می‌تواند توجیهی برای نمره‌ی پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانه‌ای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد. او یاد می‌گیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ می‌گویند؛ بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است. اما وقتی می‌پرسیم،‌ نمره‌ی قبلی‌ات چند بود، می‌آموزد که هر کس با گذشته‌ی خودش مقایسه می شود. او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد،‌ بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بی‌انگیزه‌اش کند و عقب ماندن اطرافیان،‌ در دلش شادی نهانی ایجاد کند.
کاش هرگز از هوش خوب او نگوییم. از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.

کاش وقتی او به خانه آمد و گفت بالاترین نمره را به دست آورده و خیلی‌ها،‌ در امتحان حتی نمره‌ی قبولی نگرفتند، به جای لبخند و تشویق، بپرسیم: چه شد که قبول نشدند؟ تو هیچ کاری نمی‌توانستی بکنی که نمره‌ی بهتری بگیرند؟ تا او بیاموزد که لذت و افتخار، زمانی معنا دارد که دیگرانی هم باشند که کمابیش در آن شریک شوند. او باید یاد بگیرد که در آینده هم، زمانی از خودرو گرانقیمت خود لذت ببرد، که دیگران، یک خودرو متوسط در اختیار داشته باشند. او باید یاد بگیرد که هیچ کس از متوسط اطرافیانش چندان فراتر نمی‌رود و دانش‌آموزی که معدلش با میانگین کلاس، فاصله بسیار دارد، یا طرد خواهد شد یا تنبل.

کاش به خاطر داشته باشیم، که مدرسه، در اولویت نخست، تمرین حضور در جامعه است و نه فرصتی برای کسب نمره و مدرک. مهم نیست که معلم به او نمره‌ی درستی داده یا نه. حتی مهم نیست که حقش بیشتر بوده یا کمتر. مهم آموختن این است که چگونه برای گرفتن چیزی که باور دارد حق اوست صحبت می‌کند. مهم این است که یاد بگیرد بین سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، مرز باریکی وجود دارد که انسان بودن از همان نقطه، آغاز می‌شود...

منبع: عصر ایران

مامان نی نی سادات