او نمی خواهد سلام کند
*** او نمی خواهد سلام کند***
متشکرم.سلام.خداحافظ...ما به تدریج و کم کم این چیزها را به کودک یاد می دهیم.این که موقع غذا خوردن روی میز لم ندهد .از دستمال استفاده کند.مرتب وسط حرف دیگران نپرد.اگر به دیگران تنه زد معذرت خواهی کند .حرفهای زشت نزند و ... بله درست است.این قوانین نشانه ادب هستند ولی این قوانین مانند قرار دادهایی بین بزرگترها وضع شده اند ولی برای کودک هنوز مفهوم زیادی ندارند.کودک در این سن خود محوری را می گذراند که دوره ای کاملاً طبیعی و نرمال است بنابراین ابتدا او باید از دوره خودمحوری خارج شود تا بتواند شخصیت افراد دیگر را نیز مورد توجه قرار دهد. قوانین ادب یک روزه به دست نمی آیند .کودک کم کم به حرف شما گوش میدهد و در برابر خواسته های شما تسلیم خواهد شد.او این کار را می کند چون می خواد دنباله رو شما باشد و شما را خوشحال کند بنابراین فراموش نکنید که برای این کار به او تبریک بگویید. با ادب بودن از نظر دیگران نشانه یک تربیت خوب است.همچنین رمز قفل دلهاست و البته رمز جا باز کردن در اجتماعات و وارد شدن در گروه دوستان و روشی است که به دیگری نشان دهیم برایش احترام قائلیم .بنابراین ادب یک ارزش بسیار مهم است که همه دوست دارند به کودکشان یاد بدهند. به یک بچه سه یا پنج ساله چه نوع از قوانین ادب را می توان آموخت؟ به صورت تئوری در کتابها نوشته شده که در این سنین کودک قادر است سلام کند ٬ با افراد نا شناس دست بدهد ٬ پدر بزرگ و مادر بزرگش را بغل کند و ... ولی در عمل طور دیگری است.باید گفت این دوره برای کودک دوره دشواری است .او در وجود خود توفانهای داخلی مانند بحران تضاد و بحران وابستگی شدید به پدر و مادر را دارد که موجب میشود رفتارهای عجیبی از خود بروز دهد.او گاهی پرخاشگر و گاهی مثل یک شیشه عسل است .گاهی برون گرا و مهربان٬ گاهی متواضع و خجالتی است.برای کودک به این سادگی ها هم نیست که همیشه آنطور که پدر و مادرش می خواهند با ادب باشد.مثلاً ممکن است خودداری او از سلام کردن روشی برای تقویت اقتدار درونی باشد.این نوع مخالفت را در این دوره از سن کودک اراده مخرب می گوییم. واقعیت این است که طرز رفتار کودکان ما درست برعکس رفتارهای ماست.مثلاً ما وقتی طرف مقابل خود را می بینیم حتی اگر از او خجالت بکشیم و یا او به نظرمان خیلی مهربان نیاید تقریباً به طور غیر ارادی و بلافاصله به او سلام میکنیم ولی کودکان بلافاصله با دیگران ارتباط برقرار نمیکنند مگر اینکه مدتی زمان بگذرد او را نگاه کنند و سپس به محض اینکه احساس اعتماد کنند رابطه برقرار میکنند و در این موقع است که کودکان سلام میکنند ولی به روش خودشان و به خصوص با استفاده از کلماتی غیر از کلمات معمول و مرسوم.آنها چنین شروع می کنند : من کفش نو دارم و یا خواهر کوچولوی من همه اش گریه میکند و یا ممکن است اسباب بازی که در دست دارند را به طرف مقابل نشان دهند و یا حتی نقاشی خود را که در خانه کشیده اند به او هدیه بدهند بنابراین هیچ فایده ای ندارد که کودک را مجبور کنیم که مثل یک ٱدم بزرگ بگوید سلام اگر او را مجبور کنیم مثل این است که با اسلحه او را نشانه گرفته ایم و می خواهیم با او بجنگیم در حالی که اصلاً نیازی به جنگ نیست.وقتی کودک از سلام کردن به آشنایان شما خودداری میکند این مسئله را خیلی بزرگ نکنید در عوض چنین به او بگویید: عزیزم این دفعه من به جای تو سلام می کنم ولی دفعه بعد تو باید خودت سعی کنی که سلام کنی و یا وقتی می خواهید به مهمانی بروید از قبل او را آماده کنید : داریم میرویم به منزل خانم احمدی من خیلی دوست دارم تو به او سلام کنی چون این کار تو او را واقعاً خوشحال میکند |